زینب کوچولوزینب کوچولو، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 18 روز سن داره

لبخند خدا

تولد 1 سالگي فرشته ي مامان و بابا

سلام مهربونای من ... دیروز جشن تولد مورچه کوچولو بود... (بازم خودمو میگم). جاتون خالی خیلی خوش گذشت . یه عالمه از دوستام با ماماناشون تشریف آوردن خونه ی ما ...   یه عالمه بازی کردیم .  اولین تولدم خیلی باحال بود ... مامانی و بابایی کلی زحمت کشیدن... بابایی که هلاک شد  جاتون خالی یه عالمه هدیه گرفتم... خب خوشحال شدم دیگه ... مگه چیه!!! مامانی با ژله و شیرینی و چای و ساندویچ ... از مهمونای عزیزمون پذیرایی کرد...( بین خودمون باشه یه کوچولو خسته هم شد... )         ...
21 ارديبهشت 1391

نگاهي گذرا به 1 سال از زندگيه ماه ماماني...

  چه زود گذشت 1 سال با همه ي فراز و نشيب هاش... اصلا فكر نمي كردم بتونم از پسش بر بيام... اما به لطف خدا و كمكاي مامان ها و باباها تونستيم !!! خدايا شكرت ... شيرين دخت مامان ... حضورت سبزترين لحظه هاي ماماني و بابايي رو رقم زد و اين نيست مگر لطف خدا... عزيز دل مادر ... نور خدا توي دل هميشه بهاريت جاودان باشه ان شاءالله. اميدوارم اين چند برگ خاطرات ، اسباب شادي دل مهربونت باشه در آينده و آيندگان از من و باباييت به نيكي ياد كنند. خدايا باز هم شكرت به ياد ايام ورقي مي زنيم آلبوم خاطرات كودكي زينب عزيز رو...       سال تحويل اول زينب كوچولو اولين 13 بدر مورچه كوچولو ...
21 ارديبهشت 1391

سلام من اومدم...

سلام دوستای مهربون ... بالاخره وبلاگم رونمایی شد... !!!  مامانی بعد از كلی تفكر و  مشورت و استخاره و ... بالاخره زحمت كشید و وبلاگ منو راه اندازی كرد... دستش درد نكنه گل های مهربون ،من امروز 1 ساله شدم هدیه ویژه ی مامانی همین وبلاگیه كه مشاهده می فرمایید( البته اصل هدایا با ریز نام دوستان متعاقبا اعلام می گردد...  )!!! خب عزیزان دلم ، من با یك هفته تأخیر پا به این دنیا گذاشتم و چشم همه به خصوص مامانی و بابایی به جمال ما روشن شد. یه سری عكس بابایی زحمت كشیده و از مراحل مختلف رشد مورچه كوچولو ( خودمو می گم! ) گرفته دلم می خواد شما هم ببینید و اگه دوست داشتین نظر هم بدین... این...
27 دی 1390
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به لبخند خدا می باشد